از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...
خودم رفت چند روزی....
و یادم رفت بپرسم که اجازه ی گریستن دارم یا نه؟
اما فکر میکنم هنوز نه....
هنوز وقت شکستن نیست
باید قوی بود....مثل کوهی تنها شاید....
و من آن رشته کوهم
که عشایر به گزیر....به گذار....از برم میگذرند....
من هنوز....همانم که بودم....
من از جنس تعلق نیستم
به قول یارو شاعره
غلام همت آنم که زیر چرخ گردون/زهرچه رنگ تعلق بگیرد آزاد است.....
میدانم از پس این روزهای سیاه
آرام آرام...
مثل ابرهای صداقت سفید خواهم شد....
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:my heart, ساعت
16:15 توسط nastaran|
آخرين مطالب
Design By : Pichak |