من همونم...

از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

خودم رفت چند روزی....

و یادم رفت بپرسم که اجازه ی گریستن دارم یا نه؟

اما فکر میکنم هنوز نه....

هنوز وقت شکستن نیست

باید قوی بود....مثل کوهی تنها شاید....

و من آن رشته کوهم

که عشایر به گزیر....به گذار....از برم میگذرند....

من هنوز....همانم که بودم....

من از جنس تعلق نیستم

به قول یارو شاعره

غلام همت آنم که زیر چرخ گردون/زهرچه رنگ تعلق بگیرد آزاد است.....

میدانم از پس این روزهای سیاه

آرام آرام...

مثل ابرهای صداقت سفید خواهم شد....

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:my heart,ساعت 16:15 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak